هما ناطق

هما ناطق (زاده ۵ خرداد ۱۳۱۳ – درگذشته ۱۲ دی ۱۳۹۴) نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه در رشتهٔ تاریخ بود. وی با سابقه تدریس در دانشگاه تهران و دانشگاه سوربن، تحقیقات فراوانی در زمینه تاریخ مشروطیت و دوران قاجار انجام داده بود.

هما ناطق در ۵ خرداد ۱۳۱۳ در ارومیه زاده شد. پدربزرگش یک روحانی به نام میرزا جواد ناطق بود که در مبارزات مشروطه حضور داشت. پدرش ناصح ناطق در اروپا تحصیل کرده‌بود و اهل ادبیات و شعر بود. اما مادرش نصرت رفیعی، از خانواده‌ای فئودال و در واقع فرزند پنجم میرزا تقی خان امیرکبیر بود و در یک خانواده‌ای قجری و مذهبی بزرگ شده بود.او در کودکی به همراه خانواده به تهران نقل مکان کرد و دوران تحصیل ابتدایی را در مدرسه مهر و فیروزکوهی و متوسطه را در دبیرستان انوشیروان دادگر و سپس در نوربخش (تهران) گذراند و بعد از اتمام کلاس دهم او را به انگلستان فرستادند و بعد از نزدیک به دو سال و زمانی که با داریوش شایگان آشنا شده بود، به ایران بازگشت. چند سال بعد از کودتای ۲۸ مرداد و زمانی که توانست در امتحانات متفرقه پذیرفته شود، یعنی در سال ۱۳۳۶ برای گذراندن دوره کارشناسی تا دکترا به فرانسه رفت. آنجا به سرعت به سیاست گرایش پیدا کرد و رسالهٔ پایان‌نامه‌اش را دربارهٔ احوال و تفکر سید جمال‌الدین اسدآبادی نوشت. این تحقیق با کمک هزینه مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه در سال ۱۳۴۶ منتشر شد. هم‌زمان با همکاری ژیلبر لازار اقدام به ترجمه اشعار شعرای معاصر ایران کرد.
ناطق در فرانسه به عضویت کنفدراسیون دانشجویان درآمد و فعالیت‌های سیاسی خود را آغاز کرد. ناطق در ۱۳۴۷ به تهران بازگشت، ابتدا در مؤسسهٔ مطالعات اقتصادی مشغول به کار شد که چندان ربطی به علائق و تحصیلاتش نداشت. رئیس دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران سید حسین نصر که کتاب زندگی سیاسی سیدجمال اسدآبادی تألیف ناطق را دیده بود، درخواست استخدام وی را در دانشگاه مطرح کرده بود و به این ترتیب هما ناطق از سال ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۹ به تدریس در دانشکده تاریخ دانشگاه تهران پرداخت. در طول این مدت یک بار در سال ۱۳۵۲ به دانشگاه پرینستون دعوت شد و به مدت یک سال در بخش تحقیقات خاورمیانهٔ آن دانشگاه تدریس کرد. ماشالله آجودانی بر این باور است که تمایلات سیاسی هما ناطق بر تحقیقات تاریخی او نیز سایه افکنده بود.
هما ناطق قبل از انقلاب ۵۷ با سازمان چریک‌های فدایی خلق همکاری داشت. خود هما ناطق نیز درباره فعالیت سیاسی‌اش در قبل از انقلاب ۵۷ از خدمتگزاری تاریخی خود به نگاه سیاسی‌اش می‌گوید: «با سازمان فداییان، از نظر تاریخی همکاری کردم. یعنی براشون جزوات تاریخی تهیه کردم درباره مالکیت، درباره جنبش دانشجویی، دو سه تا ترجمه کردم. ولی من هرگز در زندگی عضو یک گروه سیاسی نبودم». در جریان انقلاب، جهت بازگشایی کانون نویسندگان کوشش کرد و در اردیبهشت ۱۳۶۰ به عنوان عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران انتخاب شد. پس از انقلاب در سال ۱۳۵۹ و به دنبال انقلاب فرهنگی، به اجبار به فرانسه بازگشت.
پس از مهاجرت به فرانسه، مدتی را به تشویق غلامحسین ساعدی به تحقیق دربارهٔ رابطه ایران و عثمانی و روسیه پرداخت. در سال ۱۳۶۳ به عنوان استاد تمام وقت در مؤسسهٔ پژوهش‌های ایرانی دانشگاه سوربن مشغول به کار شد. ناطق در این سال‌ها به نقد اندیشه‌ها و کرده‌های سیاسی خود به ویژه در دوران انقلاب پرداخت و از مشارکت خود در آن اظهار پشیمانی کرد. وی در این باره با بیان اینکه پرونده او با توجه به اینکه هم مدرس بود و هم محقق نابخشودنی تر است، گفته بود:
گه زدم. و به قول صادق هدایت اکنون آن گه را «قاشق قاشق» می‌خورم و پشیمان از خیانت به ایران، گوشه‌ای خزیده‌ام تا چه پیش آید. گرچه قرنها پیش از این طالب آملی گفته بود: “پای ما کج، راهبر کج، قصد کج، گفتار کج!” بدا که شور چنان ورم داشت که اندوخته‌ها و دانسته‌ها را به زباله‌دانی ریختم و در همرنگی با جهل جماعت به خیابان‌ها سرازیر شدم.
هما ناطق به جهت تخصصی که درباره مشروطه داشت، درباره مشروطه نظرات جالب توجهی داشت که بعضا با روایت غالب همخوان نبوده است. ناطق در گفت‌وگویی درباره نقش پررنگ مذهب در سیاست دهه‌های اخیر در ایران به نکته‌ای تاریخی و جالب توجه اشاره می کند و آن این‌که نفوذ مذهب و به تبع آن، روحانیت در جامعه، بر خلاف تصور از دوران مشروطه و پس از آن پی‌ریزی شده بود: «هرچقدر که ما از انقلاب مشروطه به پیش‌تر میریم، مذهب در ایران بیش‌تر تقویت میشه و حتی من به شما نمونه‌ای را بگم که پیش از انقلاب مشروطیت، ایران پر بود از مدارس فرنگی … حتی مدرسه آمریکایی در تبریز. چندین مدرسه آمریکایی، روسی، چندین مدرسه فرانسوی، چندین مدرسه ایرانی که معلمین فرانسوی داشتند، ایجاد شده بود. بعد از مشروطیت همه این ها برچیده شد به خاطر نفوذ بیش از پیش روحانیت».او همچنین معتقد بود این مهاجرین و تبعیدی ها بودند که گفتار و نوشتار مشروطه را شکل دادند و بر آن دمیدند و در راستای آن فعالیت کردند و نقشی برجسته و انکارناپذیر در جاگیر‌شدن و در نهایت پیروزی این جنبش داشتند. یکی از دلیلهایی که کارهای هما ناطق را معتبر و قابل استناد میکند، شیوه ی برخورد او به تاریخ است. او در مورد شیوهی کارش، در پیشدرآمد «روحانیت از پراکندگی تا قدرت» نوشته است: در راه و رسم پژوهش تاریخی، بیشتر از روش مورّخان فرانسوی پیروی کرده ام. از آن میان از پل وین استاد تاریخ دانشگاه سوربن که “شیوۀ نگارش تاریخ” را درجهت راهنمائی شاگردان رشته تاریخ آراست و هنوز هم تدریس میشود. من هم کوشیده ام دانشجووار از آن متن و پژوهش‌های دیگری از این دست بهره گیرم. ناطق در سال ۲۰۰۵ عنوان دکتری افتخاری مؤسسه ملی زبان‌ها و تمدن‌های شرقی را کسب کرد
هما ناطق در پاریس با ناصر پاکدامن ازدواج کرد که دو فرزند به نام‌های میشا و روشنک حاصل این ازدواج بود.
هما ناطق روز اول ژانویه ۲۰۱۶ در آرو، روستایی در ۱۵۰ کیلومتری جنوب‌غربی پاریس درگذشت.
در آستانهٔ دومین سالروز مرگ هما ناطق کتابخانه‌ای به نام او در دوشنبه پایتخت تاجیکستان افتتاح شد که دربر دارندهٔ ۴۰۰۰ عنوان از کتاب‌های اوست و قرار است شمار دیگری از کتاب‌ها و اسناد دیگر او نیز از پاریس به این کتابخانه منتقل شود.
کتاب‌شناسی:
۱۳۴۹- چهره استعمارگر، چهره استعمارزده نوشته آلبر ممی
۱۳۵۲- از ماست که بر ماست مجموعه مقالات تاریخی
۱۳۵۳- آخرین روزهای لطفعلی‌خان زند، نوشته هارفورد جونز ترجمه با همکاری جان گرنی
۱۳۵۴- روزنامه قانون میرزا ملکم خان
۱۳۵۶- افکار اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در آثار منتشر نشده دوران قاجار (با همکاری فریدون آدمیت)
(چاپ نشده) «باکو در ۱۹۰۵»
(چاپ نشده) «تبریز در ۱۹۰۶»
۱۳۵۸- مصیبت وبا و بلای حکومت، ۱۳۵۸، انتشارات گستره.
۱۳۶۳– کارنامه و زمانه میرزا رضا کرمانی، ۱۳۶۳
۱۳۶۵- نامه‌های تبعید میرزا آقاخان کرمانی (با همکاری محمد فیروز)، ۱۳۶۵
۱۳۶۳–بازرگانان درداد و ستد با بانک شاهی و رژی تنباکو
۱۳۶۸- ایران و راه‌یابی فرهنگی ۱۸۳۴–۱۸۴۸، انتشارات پیام لندن(۱۹۸۸)،انتشارات خاوران پاریس (۱۹۹۰)
۱۹۹۷- کارنامه فرهنگی فرنگی در ایران، ۱۸۳۷–۱۹۲۱
۲۰۰۴- حافظ خنیاگری، می و شادی
خانه‌ای در کوهستان نوشته ارسکین کالدول ترجمه هما ناطق، ۱۳۳۰، کتابفروشی ابن‌سینا.
۳

Leave a Reply