بهرام راد

بهرام راد در هشتم مردادماه ۱۳۲۵ در تهران به دنیا آمد. تحصیلات دبیرستانی­ اش را در دبیرستان البرز گذراند و همانجا با شرکت در مبارزات دانش­ آموزی، نخستین تجربیات سیاسی خود را به دست آورد. در سن هجده سالگی برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، در شهر هیوارد، ثبت نام کرد.
بهرام به زودی به یکی از عناصر مؤثر کنفدراسیون تبدیل شد. در تشکیل انجمن دانشجویان ایرانی در شمال کالیفرنیا که از فعال­ترین واحدهای سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا بود، نقش برجسته ­ای بازی کرد. دوستانی که در آن سال­ ها به “خانه ایران”؛ مرکز انجمن دانشجویان ایرانی رفت و آمد داشتند و از فعالیت­ های بهرام باخبرند، می­گویند این واحد در آغاز چند عضو بیشتر نداشت و پس از مدتی کوتاه صدها نفر را به صفوف خود جلب کرد و در این کار، راد نقشی مهم داشت. بهرام بارها از طرف همین انجمن به عنوان نماینده در کنگره­ های سازمان شرکت کرد و در فعالیت­ های دفاعی که برای نجات جان زندانیان سیاسی از زندان ­های شاه سازماندهی می ­شد، شرکتی مؤثر داشت. او علاوه بر این، در تلاش­ های پیگیر بین­ المللی انجمن دانشجویان برای مبارزه با تبعیض نژادی در آمریکا و حمایت از جنبش سیاه­پوستان آن کشور شرکت می­ کرد.
در آن سال­ ها شهر برکلی مرکز مبارزه بر ضد جنگ ویتنام بود. انجمن دانشجویان ایرانی در این مبارزات حضور و شرکتی پیگیر و گسترده داشت و بهرام هم به سان یکی از فعالان انجمن، معمولاً در صف اول این تظاهرات بود.
بهرام تحولات انقلابی در کوبا، ویتنام و الجزایر را دنبال می­ کرد و در پی آن با سازمان انقلابی آشنا شد و به صف هواداران آن پیوست. چندی بعد در نتیجه اختلافاتی که در نشستی معروف به “جلسه کادرها” ایجاد شد، برخی از هواداران سازمان در آمریکا  با انشعابیون معروف به “کادرها” هم­دل بودند و بعضی با سازمان انقلابی همبستگی داشتند. بهرام برای آگاهی بیشتر با چند و چون این اختلافات به آلمان سفر کرد و از نزدیک با رهبران هر دو جناح به مذاکره نشست. بهرام در صف سازمان ماند. در آن زمان او جوان­ترین عضو سازمان انقلابی بود.
بهرام در بازگشت به آمریکا نقش مهمی در حفظ این تشکیلات به عهده گرفت. وظایف سازمانی در سال ۱۹۷۰ سبب شد که او بار دیگر به اروپا سفر کند. این بار مسئولیت رهبری فعالیت­ های دانشجویی سازمان انقلابی به او محول شد. در همین دوران به رهبری واحد آلمان و پس از چندی به عضویت در هیأت اجرائیه سازمان انقلابی در خارج از کشور برگزیده شد.
او در آستانه انقلاب یه ایران بازگشت و با تشکیل حزب رنجبران ایران به عضویت در دفتر سیاسی آن انتخاب شد. بعد از آغاز حمله رژیم جمهوری اسلامی به حزب رنجبران، بنا بر تصمیم حزب، قرار شد بهرام برای مدتی از ایران خارج شود. او که بیماری معده شدیدی  داشت، می­ بایست برای معالجه به اروپا می­ رفت. هنگامی که برای خروج از کشور همراه یک قاچاقچی از تهران به مرز ترکیه می­ رفت در طول راه، در جاده­ ی خوی به طرف سلماس، اتوموبیل­شان دچار تصادف شد و بهرام جان باخت.
افسانه اسلامی، از اعضای اتحادیه کمونیست­ها نیز به همراه همسرش در آن اتوموبیل بود و کشته شد. افسانه حامله بود. آنها به طور اتفاقی همسفر یکدیگر شده بودند.
افسانه نیز از فعالین سازمان دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا بود. گویی سرنوشت بر آن بود که بهرام و افسانه، آنان که روزگاری در یک انجمن دانشجویی با سیاست آشنا شده بودند، در یک نقطه از خاک ایران، کنار هم بمیرند.

 

 

 

 

1