علیرضا فاخر

علیرضا فاخر در ۱۵ مهرماه سال ۱۳۳۶ در شهر خوی/آذربایجان بدنیا آمد. بعد از اتمام دوران دبستان و دبیرستان دراین شهر با دیپلم دبیرستان در جیب، برای آموزش زبان انگلیسی عازم تهران شد. به سال ۱۹۷۶ برای ادامه تحصیل به آنکارا رفت. اول در رشته دامپزشکی و بعد در رشته پزشکی در دانشگاه آنکارا ثبت نام نمود. او از بدو ورود به ترکیه وارد صفوف کنفدراسیون شد. در سال ۱۳۵۵ عضو هیئت کارداران واحد آنکارا شد. در حین این فعالیت ها بود که به عضویت سازمان انقلابی حزب توده ایران در خارج درآمد. وی به علت فعالیت سیاسی در سال ۱۹۸۳ مجبور به ترک آن کشور شد و در فرانسه پناهنده سیاسی گردید. علیرضا نیز همانند بسیاری از دوستانش، سر از حرفه تاکسی رانی در آورد. علیرضا در سال ۱۹۹۳ با یاری چند تن از همکارانش انجمن تاکسی رانان پاریس را بنیان نهاد. این انجمن اقدام به انتشار یک نشریه ماهانه به نام “گونه گون” کرد که علیرضا از دست اندرکاران دائمی آن بود. چه خوب داریوش آشوری سیمای علیرضا را ترسیم می کند، او می نویسد: “سیمای معصوم و دلپذیر و نگاهی شرمگین و مهربان داشت. همیشه طنزی هم در کلام داشت. لب هایش به خنده باز می شد و چانه اش را بالا می گرفت و با لحن و لهجه دلنشین اش سر صحبتی باز می کرد. خنده رد چهره معصوم اش می دوید و نگاهش برق می زد و گاه به قهقهه ای می کشید. مثل بسیاری از جوان های نسل خودش در راه آرمان کوشیده یا جنگیده بود و سرانجام به بیرون از خاک خود پرتاب شده بود….. هیچ وقت ندیدم که از زندگی یا از کسی شکوه کند. چشمداشت چندانی نداشت و از آن بیماری کین توزی نسبت به همه چیز و همه کس که ویژه سرخوردگان و وازدگان است، رنج نمی برد. مهربان بود و اگر از دستاش می آمد از یاری به دوستان دریغ نداشت”.
علیرضا فاخر در بامداد شنبه ۲۳ نوامبر ۲۰۰۲  که در پی دردی ناگهانی به بیمارستان انتر کمونال شهر کرتی مراجعه کرده بود، در سالن انتظار همان بیمارستان چشم از جهان فرو بست.

 

 

 

 

 

 

 

1