مصطفی صدیقی نژاد از اعضای کنفدراسیون جهانی بود و در جریان مبارزات دانشجویی خارج از کشور به سازمان انقلابی پیوست. با سقوط نظام سلطنتی در بهمن ۱۳۵۷ او در بخش انتشارات و توزیع نشریه رنجبر به فعالیت مشغول شد و سپس در چاپخانه مخفی حزب به کار پرداخت. پس از حمله رژیم جمهوری اسلامی به حزب رنجبران، مصطفی همراه همسر و همرزمش ترانه لطفعلیان مدتی فراری شد. اما به خاطر ماشین تایپی که در خانه اش جا مانده بود به آنجا مراجعه کرد. پاسداران در خانه اش در انتظار او بودند. همانجا دستگیر شد و مورد شکنجه های فراوان قرار گرفت. یکی از اعضای سازمان کارگران انقلابی ایران «راه کارگر» که در زندان مصطفی را دیده بود می گوید:
مصطفی را همان روز اول به شدت شکنجه کردند و دستبند قپانی زدند. دستبند گوشت دستهای او را سوراخ کرده بود. روز بعد هنگامی که می خواستند از او اقرار بگیرند، خطاب به بازجویش گفته بود، اگر می خواستم حرف بزنم که نمی گذاشتم دست هایم را به این روز بیاندازید. بازجوها او را تهدید کردند که اگر اقرار نکند، همسرش ترانه را که او نیز زندانی بود، در مقابل چشمانش شکنجه خواهند کرد، حال آنکه ترانه چند روز پیش از این اعدام شده بود.
مصطفی را چندی بعد پس از شکنجه های فراوان اعدام کردند، بی آنکه بتوانند او را به اقرار و تسلیم وادار سازند.
2
You must be logged in to post a comment.