طوافچیان از کادرهای برجسته سازمان انقلابی بود. بی اغراق می توان ادعا کرد که بخش داخل سازمان انقلابی در ایران حاصل مبارزات و درایت های او و همسرش پرویز واعظزاده بود. در دبیرستان همواره شاگردی ممتاز بود. او بعد از پایان تحصیلات در ایران، به ایتالیا رفت و در رشته پزشکی به تحصیل پرداخت. در ایتالیا؛ در روزهایی که دانشجوی طب بود، به صف مبارزات دانشجویی پیوست. نزد او مبارزه طبقاتی، نه تفنن دوران جوانی که مشغله اصلی زندگی اش بود. سجایای اخلاقی و سیاسی و ذهنی او سبب شد که پس از چندی به یکی از رهبران جنبش دانشجویی ایران در ایتالیا بدل گردد.
در کش و قوس همین مبارزات با پرویز واعظزاده آشنا شد. عشقی عمیق و ماندگار میانشان پدید آمد. از آشنای شان دیری نگذشته بود که هر دو برای مبارزه به ایران بازگشتند و نخستین هسته های سازمان انقلابی را در ایران پی ریختند.
شجاعت و بی باکی معصومه با درایت و احتیاط آمیخته بود و از ترکیب این دو، مبارزی تیزهوش و خستگی ناپذیر، محتاط و بیباک پدید آمد. معصومه موفق شد سالها با تلفیق کار علنی و مخفی در ایران به زندگی خود ادامه دهد. او نه تنها مسئول چند حوزه بود، بلکه بر فعالیت های انتشاراتی هم نظارت داشت. به علاوه عضو هسته کوچکی بود که عملیات روزمره سازمان در ایران را هدایت و رهبری می کرد. او همراه با مهوش جاسمی به تحقیق پیرامون موقعیت زنان زحمتکش کشور پرداخت. نتیجه ی این کار اثری ارزنده بود که در دو جلد توسط سازمان انقلابی انتشار یافت.
سرانجام به رغم همه احتیاط ها، روزی خانه مخفی شان به محاصره مأموران ساواک در آمد. معصومه هم در حلقه محاصره گرفتار شده بود. توانست با مهارت از چنگ مأموران ساواک بگریزد، گرچه واعظزاده در آن درگیری جان باخت. معصومه بعد از فرار، اعلامیه ای مربوط به این رویداد تهیه کرد و به یکی از اعضای سازمان سپرد تا آن را به نشانی یکی از دوستان سازمان انقلابی در لندن بفرستد.
معصومه طوافچیان، چند روز پس از کشته شدن پرویز واعظزاده، به دست مأموران ساواک بازداشت شد. ساواک این زن انقلابی و نیز همرزم وی مهوش جاسمی را که پیش از معصومه به تور انداخته بود، زیر شکنجه شدید کشید و سرانجام نیز زیر شکنجه آن دو را کشت. واقعیت جنایت را از دید همگان پنهان ساخت و چند و چون آن را باز نگفت. آنچه گفت و در روز ۸ اسفند در رسانه ها بازتاب یافت این بود: “دو زن تروریست در زد و خورد با مأموران کشته شدند. کشته شدگان معصومه طوافچیان و مهوش جاسمی نام داشتند”.
در آن روزها برخی از زندانیان را به “خانه های امن” ساواک می بردند تا در آنجا بعد از شکنجه، بی آنکه ردپایی ار آنها در دفاتر زندان ها یافت شود، به قتل برسانند و آنگاه داستانی واهی تحویل روزنامه ها بدهند. از معصومه طوافچیان و مهوش جاسمی هیچ اثری برجای نماند و در بهار ۱۳۵۸ تلاش برای دستیابی به سندی در مورد آنها بی ثمر ماند.
1
You must be logged in to post a comment.