مهدی شرفی

مهدی متولد ۱۱ ماه مارس ۱۹۴۴ بود. بعد از اتمام دوره دبستان و دبیرستان، در سال ۱۹۶۴ برای ادامه تحصیل راهی اطریش/ وین شد و درسال ۱۹۶۵ در دانشگاه وین در رشته معدن‌شناسی ثبت نام نمود و پس از اخذ دکترا از این دانشگاه راهی آلمان/برلین گردید. او در این سال¬های پُر تب و تاب ملی و بین¬المللی، چه در وین و چه در برلین، در صف مقدم مبارزاتی کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی علیه رژیم شاه و حامیان امپریا لیست اش قرار داشت. در کش و قوس همین فعالیت‌ها و مبارزات بود که به اندیشه‌های مارکسیستی روی آورد و با تعدادی از رفقای هم نظرش، “گروه انقلابیون مارکسیست/ لنینیست” را بنیان نهاد و خود نیز در شمار یکی از اعضای هیات اجراییه اینِ گروه انتخاب گردید. این گروه نشریه‌ای به نام “پیکار خلق” منتشر می‌کرد که ارگان سازمانشان بود. گروه در معرفی خود نوشته است.
“هسته مرکزی و اولیه گروه انقلابیون مارکسیست ـ لنینیست را جمعی از دانشجویان ایرانی خارج از کشور تشکیل می‌دادند که در روند مبارزات کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی علیه امپریالیسم جهانی و رژیم وابسته سلطنتی، در آشنائی با یکدیگر درآمده بودند. این جمع پی بررسی اوضاع سیاسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی ایران وجهان، مطالعه متون مارکسیستی و تاریخ انقلابات، به این نتیجه رسید که مارکسیسم ـ لنینیسم، یگانه چراغ راهنمای جنبش کارگری است و با پیروی و تطبیق آن بر شرایط مشخص هر کشور، از جمله ایران، می‌باید از طریق وحدت اصولی کمونیست¬ها و در پیوند با جنبش کارگری، در خدمت به ایجاد حزب کمونیست گام برداشت.”
مهدی قلمی شیوا داشت و هم چنین به ادبیات ایران و جهان عمیقاً علاقمندبود. گاه خود نیز شعری می‌سرود. او می‌نویسد؛
“در سال ۱۹۶۵ زمانیکه در کالج مقدماتی دانشگاه وین بودم…و هنوز سیاسی نشده بودم، با چند تن از ایرانیان که آنها نیز چون من جوان بودند، روابطی بسیار نزدیک و رفیقانه داشتم. فکر می¬کنم از سال ۱۳۴۴ دستی بر قلم داشتم و شعر‌هایم که در واقع (سیاه‌مشق‌هایم) بودند، در “فردوسی”، “صبح امروز” و گاهی در “روشنفکر” چاپ می‌شد. می¬توان گفت با چاپ اولین شعر در فردوسی دیگر خود را مهم می دیدم !!!!” و فضولی زیاد!
مهدی پس از سال¬ها مبارزه در خارج از کشور هم¬زمان با انقلاب بهمن ۱۳۵۷ به ایران رفت. می¬نویسد؛ “من ۱۲ روز قبل از خمینی، پس از ۱۲ روز مسافرت، به ایران رسیدم تا در مراسم تشیع جنازه سلطنت شرکت کنم.”
مهدی عاشق ایران و مردمانش بود.پس از سال¬ها دوری از کشور، در سال ۵۷ با شور و شعف فراوان زندگی راحت و آسوده را در خارج رها کرد و به ایران بازگشت. در دانشگاه شاهین‌شهر بعنوان استاد دوره کوتاهی کار کرد که با مشکلات بسیاری از جانب حکومت روبرو شد. چند روز از شروع جنگ ایران و عراق نگذشته بود که به اجبار ایران را ترک کرد. در خارج از کشور مبارزه‌اش را علیه جمهوری اسلام ادامه داد و تا آخرین دم زندگی به آرمان‌هایش که عدالت، برابری و سوسیالیسم بود وفا دار ماند و هر گز خود را به زر و قدرت نفروخت.
و سرانجام در ۱۹ ماه می ۲۰۱۹ در آلمان در گذشت.

 

 

 

 

 

3