کوروش یکتایی در تاریخ ۱۳۱۹ در یک خانواده فرهنگی به دنیا آمد. پدر و مادر او روزنامه نگار بودند. کوروش در اواخر سال ۱۹۵۸ برای ادامه تحصیل به آلمان رفت و در رشته مهندسی کشاورزی فارغ التحصیل شد. او در دوران تحصیل به صفوف کنفدراسیون پیوست و یکی از فعالیان این جنبش شد. همچنین او از سال ۱۹۶۸ به عضویت سازمان انقلابی درآمد. کوروش در آخرین روزهای شهریور ۱۳۴۷ توسط سازمان انقلابی برای ایجاد ” سازمان های پراکنده ” به ایران فرستاد. او در ایران همراه عده ای به سازمان “رهائی بخش خلق های ایران” پیوست. او زمانی که در ایران بود، به پیشنهاد سازمانش در رضائیه یک شرکت دامداری ایجاد و آن را اداره می کرد. وقتی سازمان رهائی بخش اقدام به سرقت بانک ایران و انگلیس کرد، اوبه گفته خود در بیرون از بانک مراقب آمد و شد پلیس بود. در آذرماه ۱۳۵۰ کوروش به همراه سایر اعضای سازمان رهائی بخش دستگیر و به زندان افتاد. او در سال ۱۳۵۶ از زندان آزاد شد و دوباره به هامبورگ بازگشت. در هامبورگ با تشکل های کارگری و حزب مارکسیست- لنینیست آلمان و همچنین با انجمن های دمکراتیک در هامبورگ فعالیت داشته و در سال های اخیر با برقراری رابطه به حزب رنجبران ایران پیوسته بود. او در سال های آخر زندگی از بیماری رنج می برد و سرانجام در مارس ۲۰۱۷ در هامبورگ درگذشت.
پیروز ملکی در خانواده سیاسی به دنیا آمد، پدرش خلیل ملکی از گروه ۵۳ نفر و پایه گذار حزب توده ایران بود.
پیروز پس از اتمام دوره دبیرستان در تیرماه ۱۳۴۳ برای ادامه تحصیل به ایتالیا رفت. او در شهر پروجا به یادگیری زبان ایتالیایی پرداخت و با شروع سال تحصیلی به رم رفت و در دانشکده علوم سیاسی دانشگاه ساپینزا نام نویسی کرد. او از همان آغاز ورود به شهر رم به عضویت سازمان دانشجوئی این شهر درآمد. او در تمام زمینه های فرهنگی کمک های زیادی به سازمان دانشجوئی کرد.
پیروز مترجمی زبردست بود، کتاب های زیادی به فارسی و با اسم مستعار “ابوترابیان” ترجمه کرده بود. یکی از آخرین ترجمه هایش “سقوط ۷۹” است. او بعد از تشکیل “شورای ملی مقاومت” به عضویت آن درآمد و تا آخرین روز حیاتش به فعالیت خویش ادامه داد. در سال ۱۳۴۷ انجمن دانشجوئی شهر رم دست به کار تهیه فرهنگ لغت نامه فارسی به ایتالیائی زدند. پیروز یکی از پایه های اصلی این جمع بود. او در سال ۱۳۷۲ یک عمل جراحی سخت قلب را گذراند.
سیما در پنجم اوت ۱۹۵۴ در شهر قزوین به دنیا آمد و بزرگ شد. دبستان و دبیرستان را همان جا تمام کرد و جهت ادامه تحصیل در سال ۱۹۷۴ راهی آلمان شد. درآلمان با جنش دانشجوئی آشنائی پیدا کرد و به آن پیوست. به جرأت می توان گفت که روحیه خدمت به مردم درجوهره ذات اش و تمامی وجودش جریان داشت. هر جا و هر کسی به کمکی احتیاج داشت، مهرسیما بدون معطلی درآنجا حضوری پر رنگ داشت. یاری رساندن به دیگران در خون سیما جاری بود. سیما برای راه اندازی کار دیگران سماجت خارق العاده ای داشت، تا کار کسی را حل و فصل نمی کرد، آن را ول نمی کرد. همه این کارها را نه از روی ادا که از روی علاقه و با شور و شوق عمیق و از صمیم قلب انجام می داد. می توان گفت سیما همیشه و در هر حال حاضر به خدمت به دیگران بود. در ۲۵ شهریور ۱۳۵۷ زلزله مهیبی در طبس هزاران نفر را بی خانمان کرد، سیما با فراخوان کنفدراسیون سیس به یاری مردم طبس شتافت و همانجا خدمات بزرگی به مردم طبس کرد. متاسفانه مهرسیمای مهربان به علت یک بیماری در۲۹ ژئن ۲۰۰۵ در فرانکفورت درگذشت. او فقط ۵۰ سال زندگی کرد. همه گفتند خبر مرگش نا گهانی بود و هیچ کس انتظارش را نداشت و مرگ، عزیزی را از ما ربود. بی هیچ رحم و ملاحظه ای. همه گفتیم زود بود و باور نکردیم که مهرسیما دیگر در میان ما نیست.
پرویز سیروس نیا در سال ۱۹۶۸ (۱۳۴۷) جهت ادامه تحصیل به شهر مونیخ در آلمان وارد شد.
او از همان بدو ورودش به شهر مذکور شیفته و جذب جنبش دانشجویان متشکل در کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان – ایرانی اتحادیه ملی(CISNU) شد و بدین ترتیب مبارزه خستگی ناپذیر خود علیه رژیم وابسته ودیکتاتوری شاه را آغاز کرد.
او در سال ۱۹۷۲ به شهر برلن غربی عزیمت کرد و به فعالیت شبانه روزی خود در کنفدراسیون ادامه داد.
در سال ۱۹۷۴ کنگره فدراسیون آلمان او را به دبیری فدراسیون آلمان برگزید. رفیق سیروس نیا در دوره مسئولیت خویش مجدانه و صمیمانه به وظائف خود در رهبری جنبش دانشجویی آلمان جامه عمل پوشاند.
او پس از وقوع انقلاب بهمن در سال ۱۹۷۹ راهی ایران گشت و به فعالیت سیاسی خود علیه نظام جمهوری اسلامی ادامه داد.
پرویز در سال ۱۹۸۴ مانند بسیاری دیگر از فعالین جنبش به آلمان (شهر ماینس)مهاجرت کرد. و در سال ۱۹۹۰ به آمریکا – کالیفرنیا – رفت ودر سال ۱۹۹۹ در اثر خونریزی شدید معده در آنجا در گذشت ودر قبرستان Luisen Friedhof به خاک سپرده شد.
You must be logged in to post a comment.