اصغر از جمله فعالان کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی در آلمان بود که در تحکیم آن نقشی فعال داشت. در این راه افشاگریهای او از رژیم شاه به یادماندنیست. در همین راستا میتوان به مقالهاش با عنوان “پنجاه سال خیانت و جنایت رژیم پهلوی” به سمینار گوتینگن در آلمان اشاره کرد. او طرفدار اتحاد تمام نیروهای ملی و چپ در کنفدراسیون بود. گرچه خود با مطالعه و بررسی، از خط مشی ملی و مصدقی عبور کرده و به جبهه چپ و “سازمان انقلابی” پیوسته بود، پیوستهایام از وحدت همه نیروهای مترقی در کنفدراسیون دفاع مینمود. اصغر در رأس هیئتی به سال ۱۹۷۷ به منظور کمک و آموزش از جنبش آزادی¬بخش فلسطین عازم فلسطین شد و به مدت ۲ سال در آنجا خدمت کرد. گزارش فعالیت گروه را به صورت جزوه¬ای در اختیار کنفدراسیون قرار داد. اصغر در اواخر فروردین ماه سال ۱۳۹۳ در تهران درگذشت.
پرویز نعمان از دبیران کنفدراسیون دانشجویان ایرانى بعد از یک دوره بیمارى طولانى در انگلستان درگذشت. به خواست پرویز، جسدش را سوزاندند و خاکسترش را به امانت در آرامگاهى که کارل مارکس در آن غنوده است در “هایت گیت” لندن گذاشتند.
پرویز از بنیانگذاران سازمان انقلابى حزب توده ایران بود که در کنفرانس تدارکى مونیخ در آذر سال ١٣۴٣ شرکت و نقش مهمى داشت. او بعد از کنفرانس کادرهاى سازمان انقلابی حزب توده ایران در بلژیک به تاریخ (١٣۴۶) از سازمان جدا شد و فعالیتش را در کنفدراسیون ادامه داد. او در کنگره چهارم کنفدراسیون درشهر کلن به تاریخ (١٣-١٧ دیماه ١٣۴٣) دبیر فرهنگى این سازمان شد. پرویز در زمینه کارهاى هنرى که رشته تحصیلش هم بود، فعالیت داشت.
حسین مظلومی در سال ۱۳۲۵ زاده شد. حسین از فعالین پرکار کنفدراسیون دانشجویان در آمریکا بود. وی پس از اخذ دیپلم دبیرستان دو سالی به عنوان سپاهی در روستاهای ایران خدمت کرد. زندگی در فقر و عقب ماندگیدر کنار هموطنانش نقشی ماندگار بر شخصیت دلسوز و مهربان او داشت. در سال های دانشجویی در آمریکا به صفوف “سازمان انقلابی” پیوست و فداکاری ها کرد. در دوران انقلاب با همسرش به ایران بازگشت و به مبارزات حزبی ادامه داد. حسین در سال ۱۳۶۸ در آمریکا درگذشت.
بهرام دژبخش یکی از کادرهای برجسته سازمان انقلابی و مسئول این سازمان در شهر برلین بود. او به همراه بهرام راد سالها نقشی مؤثر در فعالیتهای کنفدراسیون دانشجویان و محصلین ایرانی در خارج از کشور داشت. دوستان و یاران بهرام به خوبی نقش برجسته و خستگی ناپذیر او را علیه رژیم استبدادی شاه و سلطه بیگانگان به یاد دارند. هر جا که مبارزه بود، او نیز بود؛ مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی در کشور، مبارزه علیه نمایش های جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی و سرانجام مبارزه به راه سوسیالیسم. بهرام اندیشمند و سخنوری توانا بود. یکی از نخستین کسانی بود که پس از انقلاب در ماهیت کشور شوروی در دانشگاه تهران سخنرانی کرد. جذابیت موضوع و تازهگی آن به آن اندازه بود که متن آن به شکل جزوهای انتشار یافت و مورد بحثهای دامنهدار قرار گرفت.
بهرام به ادبیات عشق می ورزید و خود نیز گاه شعر می سرود. شعرهایش در جمع دوستان و نشستهای سازمانی خوانده می شد و مورد استقبال قرار می گرفت. دوستان بسیاری هنوز شعری را که او برای زندهیاد بشیر خسروی که به راه پیوستن به جنبش داخل کشور در منطقه کردستان به دست عوامل بارزانی کشته شده بود، به یاد دارند.
بهرام دژبخش در پنجم ماه یونی ۲۰۱۴ نابهنگام در تهران درگذشت.
منوچهر ثابتیان در سال ١٣٠۶ در تهران در یک خانواده بهائی مذهب به دنیا آمد. دبیرستان را در کالج البرز تهران به پایان رساند. او در سال ١٩۴۶ به عنوان شاگرد ممتاز به بریتانیا رفت و آنجا بود که به جمع فعالین حزب توده پیوست. ثابتیان در دانشگاه لندن پزشکى خواند و از جمله جراحان برجسته و سرشناس بریتانیا گردید. او در کنگره اول کنفدراسیون در هایدلبرگ همراه روح الله حمزه اى و منوچهر هزارخانى به سمت دبیران کنفدراسیون انتخاب شدند. او همچنین در کنگره دوم به همراه مهرداد بهار، ژیلا سیاسى، محسن رضوانى و حمید عنایت به عنوان دبیران انتخاب گشتند. ثابتیان نمونه برجسته یک فعال سیاسى، جراح برجسته و متخصص بود و تا لحظات آخر زندگی اش این خصوصیات را حفظ نمود.
زمانى که زمین لرزهای شدید در بوئین زهرا (۱۹۶۲) هزاران نفر را بى خانمان کرده بود، ثابتیان همراه کنفدراسیون نقش مهمى در جمع آورى و ارسال دارو و کمک هاى امدادی ایفا کرد.
کنفدراسیون اولین دبیر خود را در ٢١ اردیبهشت ١٣٩٢ در لندن از دست داد و بنا به خواست خود او، در گورستان هایت گیتبه به خاک سپرده شد.
تورج در ۲۲ بهمن ماه ۱۳۲۱ در تهران به دنیا آمد. همانجا به دبستان و دبیرستان رفت و در سال ۱۳۴۲ دیپلم گرفت. اواخر سال ۴۲ به آلمان رفت و در شهر اشتوتگارت سکونت یافت. سپس به مونیخ رفت و در دانشکده معماری ثبت نام نمود و در سال ۱۳۵۲ بعد از به پایان رساندن تحصیل به هامبورگ رفت.
فعالیت سیاسی تورج از همان اوایل ورود به آلمان در صفوف کنفدراسیون آغاز شد و همزمان از هواداران سازمان انقلابی بود. در پاییز سال ۱۳۵۰ رژیم شاه جشنهای ۲۵۰۰ ساله خود را در شیراز سازماندهی میکرد. کنفدراسیون در مقابله با این جشنها فعالیتهای سراسری را سازمان داد. او در این مبارزات کنفدراسیون نقش فعالی را به عهده داشت.
تورج عمیقاً به وحدت جنبش دانشجویی اعتقاد داشت و زمانی که این وحدت خدشه دار شد، با تمام نیرو در جلوی انشعاب ایستاد. تورج در شهر هامبورگ همواره در پشتیبانی از مبارزات آزادی خواهانه مردم ایران فعال بود.
تورج سال ها با بیماری سرطان مبارزه کرد و متاسفانه در روز شنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۵ در هامبورگ درگذشت.
بهرام بام دژفر در تبریز به دنیا آمد و پس از پایان تحصیلاتش در دبیرستان در سال ۱۳۵۱ جهت ادامه تحصیل به ترکیه رفت. همانجا با کنفدراسیون جهانی و مبارزات دانشجویان ایرانی بر ضد رژیم شاه آشنا شد. پس از مدتی به کنفدراسیون پیوست و سپس به عضویت سازمان انقلابی درآمد. بهرام کوهنوردی ماهر بود و به خاظر همین آشنایی از طرف سازمان وظیفه یافت تا کوه های مرزی ایران و ترکیه را شناسایی کند و شرایط و امکانات انتقال نهایی رفقای سازمانی به ایران را از این راه ها بسنجد تا در صورت نیاز، با آمادگی لازم، تسهیلات کار را فراهم سازد. در خلال همین مأموریت، در کوه های آرارات، در مرز ایران و ترکیه، در نتیجه سقوط بهمن جان خود را از دست داد.
رحیم در ۲۶ تیرماه ۱۳۲۵ در خیابان گرگان تهران به دنیا آمد و در همان جا به دبستان و دبیرستان رفت. وی تلاش کرد به دانشگاه راه یابد ولی به علت فقر خانوادگی و فوت زودرس پدرش در یک چاپخانه شروع به کار کرد. کماکان عشق به تحصیل او را رها نکرد، لذا تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل در سال ۱۹۷۲ به ایتالیا رود.
رحیم ابتدا در پروجا زبان خواند و سپس به رم رفت و در دانشکده معماری ثبت نام نمود.
او از همان بدو ورودش جذب سازمان دانشجویان شهر رم وابسته به فدراسیون دانشجویان ایرانی در ایتالیا شد. بارها مسئولیت سازمان را در بخش¬ های مختلف تشکیلاتی و فرهنگی به عهده گرفت و همچنین بارها از طرف سازمان به عنوان نماینده در کنگره¬ های فدراسیون شرکت نمود.
او در فعالیت¬ های سازمان دانشجویی همیشه پیشگام بود و سخت¬ ترین کارها را با جان و دل پذیرا می¬ شد. به جرأت می¬ توان گفت که در دوران اقامتش در رم و تا زمانی که سازمان دانشجویی به حیاتش ادامه داد، بخش متنابهی از فعالیت¬ های آن را بر دوش کشید.
او در سال ۱۹۷۴ جذب سازمان انقلابی حزب توده ایران در ایتالیا گردید و پس از تشکیل حزب رنجبران وارد این حزب شد. او از ابتدا مخالف بعضی از مواضع حزبی، از جمله رای دادن به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بود. او تا واپسین لحظات زندگی¬ اش دمی از مبارزه برای آزادی، دمکراسی و استقلال ایران باز نایستاد.
رحیم در سال ۲۰۰۸ دچار سکته مغزی شد و سپس به سرطان ریه مبتلا گردید و سرانجام در ساعت ۷ شب ۹ مارس ۲۰۱۶ در زوریخ (سوئیس) فوت کرد. بنا به توصیه رحیم جسد وی روز شنبه ۱۲ مارس سوزانده و خاکسترش زیر درختی که خود انتخاب کرده بود، پاشیده شد.
You must be logged in to post a comment.