عباس برخوردار

عباس برخوردار در ناز و نعمت به دنیا آمد. فرزند یکی از ثروتمندترین خانواده¬ های ایران بود. در اواسط دهه ۱۹۶۰ به آمریکا رفت و در رشته مهندسی الکترونیک به تحصیل پرداخت.

عباس برخوردار در مبارزات جنبش دانشجویی نقشی فعال داشت و پس از چندی به عضویت در هیأت دبیران فدراسیون آمریکا درآمد. کار سازماندهی این مبارزات و فعالیت ¬های عباس در سازمان انقلابی، سرانجام او را واداشت که پس از اتمام دوره فوق لیسانس در رشته مهندسی الکترونیک از دانشگاه کالیفرنیا در برکلی، کار تحصیلات خود را واگذارد و به عنوان یک انقلابی حرفه ¬ای، همه نیرو و توانش را در خدمت جنبش دانشجویی و کارگری و کمونیستی ایران قرار دهد. عباس با آنکه هیچ ¬گونه نیاز مالی نداشت، در دوران تحصیل در رستورا ن¬ها کار می¬ کرد.

عباس در آستانه انقلاب بهمن ۱۳۵۷ به کشور بازگشت. با پیروزی انقلاب و امکان مبارزه علنی در داخل کشور، پس از تأسیس حزب رنجبران، به عضویت در دفتر سیاسی آن برگزیده شد. او هم¬زمان در مدیریت صنایع پارس الکترونیک، یعنی نه تنها دو زمینه کاملاً متفاوت بلکه متضاد، نقشی فعالانه داشت.

با دشوار شدن اوضاع، خطر دستگیری او نیز افزایش می¬ یافت، ولی او با رفتن به خارج از کشور مخالف بود. عباس هنگامی که پس از خرید دارو برای فرزندش به خانه یکی از اقوامش بازمی¬ گشت، در محاصره پاسداران قرار گرفت. عباس عضو دفتر سیاسی حزب رنجبران در شبانگاه چهارم اسفند شال ۱۳۶۱ بهنگام یورش پاسداران استبداد به محلی که آنشب در آنجا بسر می برد، توسط پاسداران هدف گلوله قرار گرفت و زخمی به دست مأموران رژیم افتاد و بفاصله کوتاهی جان باخت.

 

 

 

1

فرهاد امیرغیاثوند

فرهاد امیرغیاثوند انسانی فرهیخته، فروتن و عدالت­خواه بود. ذهنی کنجکاو و سرکش داشت. از دوران دانش­ آموزی در ایران به مبارزات صنفی و سیاسی پیوست. به مسائل هنری علاقه­ ای ویژه داشت و در عرصه­ ی تئاتر دست به فعالیت­ هایی موفقیت­ آمیز زده بود.
غیاثوند در سال ۱۳۵۵ به انگلستان رفت و در لندن به صف فعالان کنفدراسیون جهانی پیوست. او نه تنها از استعداد هنری خود در تدارک جشن­ های عید بهره می­ گرفت، بلکه در کار تدارک تظاهرات، اعتصاب غذا و جمع­ آوری کمک مالی همواره در صف اول قرار داشت.
فرهاد در تابستان ۱۳۵۷ تحصیلات خود را در رشته چاپ در لندن به پایان رساند و برای خدمت به مبارزات مردم و پیشبرد اهداف سازمان انقلابی به ایران بازگشت. او در ایران هم همان روحیه برجسته ­ای را که در لندن به آن شهرت یافته بود از خود نشان می ­داد و به شکلی خستگی­ناپذیر در راه اهداف سازمان و جنبش کارگری فعالیت می­ کرد.
در حمله رژیم جمهوری اسلامی به اعضاء و هواداران حزب رنجبران، فرهاد نیز به دام افتاد و همراه صدها جوان آزادی­ خواه، جان خود را در راه دموکراسی و عدالت اجتماعی مردم ایران از کف داد.

 

 

 

 

 

 

 

 

3

نادر اسلامی

نادر اسلامی عضو کنفدراسیون در آمریکا و اتحادیه کمونیستهای ایران بود.

 

 

 

 

متاسقانه اطلاعات ما در این باره ناقص است.
امیدواریم که خوانندگان محترم ما را در تکمیل این بیوگرافی یاری کنند.
با سپاس فراوان هیئت تحریریه

۰

علی حیدری کایدان

على کایدان دوران دبیرستان را در ایران به پایان رساند و براى ادامه تحصیل به آمریکا رفت. همانجا على وارد فعالیت¬هاى سیاسى شد و به کنفدراسیون دانشجویان ایرانى پیوست. او عرصه مبارزه در صفوف کنفدراسیون را براى برآورد کردن خواسته¬هاى سیاسى خود کافى ندانست، لذا به سازمان انقلابى پیوست و به پیشنهاد این سازمان در سال ١٣۵۵ به زادگاه خود مسجد سلیمان بازگشت. او در تظاهرات و مبارزات کارگرى آن شهر کارگرى نقش فعال داشت. على توسط ساواک در سال ١٣۵۶ دستگیر و به ٨ سال زندان محکوم گشت و در آستانه انقلاب آزاد گردید.
على با آغاز جنگ ایران و عراق به جبهه رفت و در ۲۲ مهرماه ١٣۵٩ به ضرب گلوله¬هاى سربازان عراقی در چهار راه طالقانی در خرمشهر کشته شد.

 

 

 

 

 

1

عباس تمرچی

عباس تمرچی در سال ۱۳۱۸ در مشهد در خانواده ­ای متمول به دنیا آمد. او از دبیرستان البرز دیپلم گرفت و سپس از دانشگاه مشهد موفق به دریافت لیسانس در رشته زبان­ های خارجی شد. در اوایل سال ۱۹۶۳ برای ادامه تحصیل به سوئیس و سپس به آمریکا رفت. در آمریکا به کنفدراسیون پیوست و در سازمان دانشجویان ایرانی شمال کالیفرنیا به فعالیت پرداخت. او اندکی بعد، در نتیجه مطالعات مارکسیستی به سازمان انقلابی حزب توده ایران پیوست.
عباس در مبارزات علیه جنگ ویتنام فعال بود و به همین خاطر چندین بار به زندان افتاد. اما در اوایل دهه هفتاد به پیروی از مشی سازمان جهت سازماندهی کارگران مهاجر ایرانی در نوار جنوبی خلیج فارس، به شیخ­ نشین­ های خلیج رفت. عباس پس از سال­ ها کارگری در دبی، سرانجام با گذرنامه جعلی، از راه زمینی و از طریق پاکستان مخفیانه به ایران بازگشت.
تمرچی پس از دستگیری و کشته شدن خسرو صفایی و پرویز واعظ­زاده و  رفقای دیگر و ضربه شدید ساواگ (سیروس نهاوندی) به سازمان انقلابی در سال ۱۳۵۵، به خاطر توجه عمیق و وسواس شدید او به اصول پنهان­ کاری باعث می­ شود که جان سالم بدر برد و به سارمان دهی مبارزاتی ادامه دهد.
عباس هنگام تشکیل حزب رنجبران به عضویت کمیته مرکزی درآمد و به عنوان مسئول خراسان برگزیده شد.
در جریان حمله رژیم جمهوری اسلامی به حزب رنجبران، عباس تمرچی به اجبار مخفی شد. در بهار ۱۳۶۳، پیش از دستگیری (خرداد ۱۳۶۳- که بعد از مدت کوتاهی به جان باختنش انجامید) در نامه­ ای کوتاه نوشت .
“در ایام اسارت نیز همچون سایر مواقع دیگر وفاداری و پایبندی به اصول، جزء لاینفک خوشبختی و سعادت واقعی است.”

 

 

 

 

2

محمود بزرگمهر

محمود بزرگمهر در اواسط دهه ۱۹۶۰ میلادی به خارج از کشور رفت و در فرانسه به تحصیل پرداخت. او در پاریس به مبارزات جنبش دانشجویی روی آورد و عضو کنفدراسیون شد. در کنگره نهم کنفدراسیون که در دی¬ماه ۱۳۴۷ (ژانویه ۱۹۶۹) در شهر کلن آلمان تشکیل شد،  به عضویت هیأت دبیران این سازمان انتخاب شد.
در آن سال¬ها رشد جنبش¬های ترقی¬خواهانه در سراسر کشورهای سه قاره به خصوص جنگ ویتنام، حجم کار هیأت دبیران کنفدراسیون را نیز افزایش داد. محمود که دبیر دفاعی کنفدراسیون بود، در برگزاری تظاهرات و اعتصابات کنفدراسیون در دفاع از مبارزات خلق ویتنام نقش ویژه¬ای داشت.
در انتخابات بعدی هیأت دبیران، محمود به عنوان دبیر امور بین¬المللی کنفدراسیون برگزیده شد و با کوشش¬های فراوانی که در راه حمایت از مردم فلسطین و افشاء رژیم اشغالگر اسرائیل آغاز کرد، حساسیت دانشجویان ایرانی و نیروهای مترقی و لیبرال خارجی را نسبت به مبارزات خلق فلسطین برانگیخت.
محمود در جریان اختلافات درون سازمان انقلابی که سرانجام به انشعاب انجامید، به گروه کادرها پیوست و از این پس فعالیت¬های خود را علاوه بر کنفدراسیون در گروه تازه¬ای به نام “سازمان اتحاد مبارزه برای ایجادحزب طبقه کارگر” ادامه داد. ارگان تئوریک این سازمان، مسائل انقلاب و سوسیالیسم نام داشت. اغلب مقالات این نشریه یا اثر محمود بود یا به کمک او نوشته شده بود.
بزرگمهر به موسیقی کلاسیک علاقه داشت و اغلب وقت آزاد خود را به سینما و موسیقی اختصاص می¬داد. در عین حال عکاس ماهری هم بود. او برای گذراندن زندگی به کار ترجمه می¬پرداخت.
محمود در آستانه انقلاب ۵۷ به ایران بازگشت و در تأسیس حزب رنجبران نقش مهمی بازی کرد. محمود در کنگره اول حزب ۵ دیماه ۱۳۵۸ به عضویت دفتر سیاسی این حزب انتخاب شد. در حملات رژیم به سازمان¬ها و احزاب، در یک روز نزدیک به بیست نفر از اعضاء، کادرها و رهبران حزب رنجبران، از جمله محمود دستگیر شدند. و در بیست و ششم تیرماه ۱۳۶۳ به دست عمال رژیم اسلامی به جوخه اعدام سپرده شدند.

 

 

 

 

1

غلامحسین اهرابی

غلامحسین اهرابی در سال ۱۳۲۴ در تهران به دنیا آمد. تحصیلاتش را در دانشگاه تهران در رشته فیزیک به پایان رساند. در مبارزات دانشجویی سال­ های دهه ۴۰ شرکت داشت و در جریان اعتصاب دانشگاه­ ها و برگزاری مراسم شب هفت جهان پهلوان تختی نقش مهمی بازی کرد. پس از دستگیری عده­ ای از فعالین این دوره تصمیم به ترک ایران گرفت. در سال ۱۳۵۲ راهی آلمان و در شهر برلین اقامت گزید. از نخستین روز ورودش به واحد کنفدراسیون شهر برلین پیوست. او که قلبش مثل اکثر جوانان سیاسی آن دوره برای مارکسیسم و آرمان والای زحمتکشان می­ تپید، به عنوان مبارزی پیشرو به عضویت سازمان انقلابی درآمد.
با اوجگیری مبارزات مردم در داخل کشور، اهرابی درسال ۱۳۵۶ به ایران بازگشت و مبارزه­ اش را همراه مردم ایران ادامه داد. اما پس از مدتی کوتاه توسط سازمان جاسوسی رژیم شاه دستگیر و روانه زندان شد.
اهرابی پس از تشکیل حزب رنجبران در سال ۱۳۵۸ به آن پیوست و از کادرهای برجسته حزب رنجبران شد.
حسین هرگز علم دانشگاهی خود را به رخ مردم نمی ­کشید و خود را سرباز زحمتکشان می­خواند. شاید به جز تعداد انگشت­ شماری از دوستان نزدیکش، کس دیگری نمی­ دانست که او فارغ­ التحصیل رشته فیزیک دانشگاه تهران است.
غلامحسین اهرابی در سال ۱۳۶۲ دستگیر شد. مقاومت­ های او خشم شکنجه­ گران را برانگیخت و از این رو او را روزهای متوالی از پا آویزان کردند و ناخن­ های دست و پایش را کشیدند. حسین را سرانجام در سحرگاه ۲۲ خرداد ۱۳۶۳ درحیاط زندان وکیل آباد  مشهد، به دار آویختند.

 

 

 

 

0

هوشنگ امیرپور

هوشنگ امیرپور در اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی برای ادامه تحصیل به ایتالیا رفت و در جریان شرکت در جنبش دانشجویی به کنفدراسیون جهانی پیوست. او که در آغاز در شهر فلورانس اقامت داشت، به سازماندهی پرداخت و دیری نپائید که سازمان دانشجویان ایرانی در آن شهر را به یکی از واحدهای فعال کنفدراسیون تبدیل ساخت. هوشنگ پس از چندی به اندیشه­­ های مارکسیستی روی آورد و در ادامه همین راه به سازمان انقلابی پیوست. او در فاصله سال­ های ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۲ سه بار به عضویت هیأت دبیران کنفدراسیون انتخاب شد.
امیرپور در رأس کمیسیونی از اعضای کنفدراسیون، زمینه­ ی تدوین کتابی را در باره­ ساواک فراهم آورد که از طرف کنفدراسیون جهانی انتشار یافت. یکی دیگر از اقداماتی که او در آن نقشی با اهمیت ایفا کرد، سازماندهی مبارزات کنفدراسیون در مقابله با جشن­ های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در ایران بود.
او در سال ۱۳۵۸ به عضویت هیأت اجرائیه سازمان انقلابی و سپس به عضویت رهبری حزب رنجبران ایران انتخاب شد. با حمله ی رژیم جمهوری اسلامی به حزب رنجبران، در سال ۱۳۵۹ مخفی و سرانجام در اسفند ۱۳۶۱ دستگیر و پس از مدتی به جوخه­­ ی اعدام سپرده شد.

 

 

 

 

1